دردل مامانی با یاسین
سلام یاسین مامان یاسین دیگه از بچگی در اومده وای خدا چه قدر زود میگذره انگار همین دیروز بود که فهمیدم حامله هستم ای چی بگم از این دنیا که بر خلاف ارزوهایم گذشت دیروز رفتم جلو اینه شاید باور نکی به نظر خودم خیلی شکسته تر شدم در ضمن موهام هم داره سفید میشه اما همش فدای یه تار موهات این چند روز حسابی بد قلق شدی هر کاری میکنم یک قدم هم واسه تمرین راه نمیری چی بگم مامانی تو دیگه داری به دو سالگی نزدیک میشی اما نتیجه انچنانی از تو ندیدم نمیدونم چه کار کنم باز هم مثل همیشه میگم بی خیال درست میشه اما کی؟خدا داند . در ضمن یاسین دختر و پسر خاله مهنازت تازگی به اینترنت وصل شدن هر روز به وبت سر میزنن و با نظراتشون خوشحالمون میکنن انشالله که بزرگ...
نویسنده :
ویدا
15:59